شماره دادنامه: ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۱۱۸ مورخ: ۱۳۹۳/۰۱/۳۱ رای بدوی در خصوص دعوی آقای م.ع. فرزند ص. به وکالت از آقای پ.ک. فرزند غ. به طرفیت ۱- ص.خ. ۲- ه.س. به خواسته مطالبه وجه چک به مبلغ ۷۵۰۰۰۰۰۰ ریال و مطالبه خسارات دادرسی و خسارت تاخیر تادیه مستنداً به مدارک پیوست که پس از طی تشریفات و ضوابط قانونی پرونده امر به این شعبه ارجاع و سپس به کلاسه فوق به ثبت رسیده است صرف نظر از اینکه به حکایت اوراق و محتویات پرونده معلوم می گردد خوانده ردیف اول علی رغم ابلاغ قانونی و ردیف دوم ابلاغ واقعی نه تنها در جلسه دادرسی حاضر نمی گردند بلکه تاکنون لایحه دفاعیه ای به این شعبه ارسال و تسلیم ننموده اند لیکن از منظر دادگاه ملاحظه اصل چک در ید خواهان و نیز امضاء ظهر چک توسط خوانده ردیف اول در مقام ضامن کاشف از اشتغال ذمه، مدیونیت و بدهکاری و نهایتاً مسئولیت مدنی خواندگان و مالاً استحقاق خواهان مبنی بر مطالبه وجه مندرج در ستون خواسته دارد به علاوه اینکه مستند ابرازی خواهان تاکنون مصون از هرگونه ایراد و اعتراضی بوده و است لذا با وصف مراتب فوق و مستنداً به مواد ۳۱۰، ۳۱۳ ناظر به ماده ۲۴۹ از قانون تجارت و ماده ۵۱۹ از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و تبصره ۲ اصلاحی ماده ۲ الحاقی قانون صدور چک مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام مصوب ۷۶ دادگاه ضمن پذیرش دعوی خواهان حکم به محکومیت تضامنی خواندگان به پرداخت مبلغ ۷۵۰۰۰۰۰۰ ریال به عنوان اصل خواسته و پرداخت هزینه دادرسی و خسارت تاخیر تادیه برابر احتساب به عمل آمده توسط واحد اجرای احکام از باب تسبیب در حق خواهان محکوم می نماید. رای صادره نسبت به خوانده ردیف دوم حضوری و اول غیابی و سپس قابل تجدیدنظرخواهی واخواهی به ترتیب می باشد. رئیس شعبه ۸ دادگاه عمومی حقوقی تهران – میر دیلمی رای تجدید نظر تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه تجدیدنظرخواهان ها آقای ۱- ه.س. و ۲- ص.خ. به طرفیت تجدیدنظرخوانده آقای پ.ک. و نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره ۰۰۴۱۲ مورخ ۹۲/۹/۱۲ شعبه ۸ محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر صدور حکم به محکومیت تجدیدنظرخواهان ها به پرداخت وجه یک فقره چک به شماره ۹۸۴۶۵۰/۶۲ مورخ ۹۱/۹/۲۶ به مبلغ ۷۵۰۰۰۰۰۰ ریال بانک س. شعبه ن. کد … و با احتساب هزینه دادرسی و خسارت تاخیر تادیه و به نحو تضامنی و کلاً له و در حق تجدیدنظرخوانده اشعار داشته که دادنامه مرقوم نسبت به آقای س. حضوری و نسبت به آقای خ. غیابی اعلام گردیده و آقای خ. صراحتاً از حق دعوی اعتراض واخواهی پیرامون دادنامه غیابی و نسبت به خود، صرف نظر نموده و علی الراس و دفعتاً مبادرت به تجدیدنظرخواهی از آن داشته اولاً و صرفاً نسبت به تجدیدنظرخواه ردیف دوم آقای ص.خ. مالاً وارد و موجه بوده و دادنامه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تایید استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات مستندات پرونده، مستلزم نقض می باشد زیرا: آقای خ. ظهر چک مستند دعوی یاد شده را به عنوان ظهرنویس امضاء نموده و در محدوده تعهد مربوطه به عنوان ظهرنویس مسئولیت پرداخت وجه چک یاد شده را داشته و این در حالی است که مطابق مقررات قانونی موضوع موضوع ماده ۳۱۵ قانون تجارت، چنانچه دارنده قانونی چک قصد انتفاع و بهره برداری از مقررات راجع به اسناد تجاری و امتیازات ویژه آن ها که چک نیز از آن برخوردار است را داشته باشد ظرف مدت ۱۵ روز از تاریخ مندرج در چک که علی القاعده تاریخ صدور محسوب می گردد، وجه آن را از طریق بانک محال علیه مطالبه نماید و اگر به تکلیف آمره معنونه و در فرجه مقرره، مبادرتی نورزد، دعوی او به طرفیت ظهرنویس مسموع نخواهد بود و این در حالی است که در مانحن فیه، خواهان بدوی (آقای ک.) علی رغم درج تاریخ ۹۱/۹/۲۶ در چک مستند دعوی درحالی که فرجه یاد شده حتی با اغماض و احتساب دو روز صدور و اقدام، در تاریخ ۹۱/۱۰/۱۲ به پایان رسیده و علی رغم آن مشار الیه در تاریخ ۹۱/۱۰/۱۸ مبادرت در مراجعه به بانک مربوطه و مطالبه وجه چک مرقوم نموده که با عدم کفایت موجودی حساب مواجه و مراتب منجر به صدور گواهی نامه عدم پرداختی از سوی بانک محال علیه گردیده، بنابراین و از ابتدای طرح و اقامه دعوی بدوی، دعوی توجهی به خوانده ردیف دوم (آقای خ.) و به عنوان ظهرنویس چک یاد شده نداشته که متاسفانه در رسیدگی ماضی به کلی مغفول باقی مانده، مضافاً آنکه تجدیدنظرخوانده در لایحه پاسخ به دعوی تجدیدنظرخواهی مرقوم مدعی گردیده: آقای خ. به عنوان ضمانت مبادرت به ظهرنویسی چک مستند دعوی نموده و این در حالی است که در اثبات ما به ادعای ابرازی، هیچ گونه مستندی ابراز نداشته و به صرف ابراز ادعای بلادلیل و بلاجهت بسنده و اکتفاء نموده و ظاهر امضاء مندرج در ظهر چک یاد شده، دلالت بر ضمانت نداشته و حاکی از ظهرنویسی صرف داشته است بناء علی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مبینه مارالذکر، دادگاه با قبول و پذیرش تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه آقای ص.خ. مستنداً به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده ۳۵۶ ناظر به مواد ۲، ۳ و بندهای ۴، ۷ و ۸ ذیل ماده ۸۴ و ماده ۸۹ قانون پیش گفته و ماده ۳۱۵ قانون تجارت، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته و صرفاً در بخش معترض عنه مرقوم، در نتیجه قرار رد (عدم استماع) دعوی خواهان بدوی آقای پ.ک. و فقط به طرفیت خوانده ردیف دوم آقای ص.خ. را صادر و اعلام می دارد. ثانیاً تجدیدنظرخواهی آقای ه.س. به طرفیت آقای ک. مالاً وارد و موجه نمی باشد و اعتراض ابرازی با هیچ یک از شقوق مقررات قانونی موضوع ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی پیش گفته مطابقتی نداشته و مشروح لایحه مشترک تجدیدنظرخواهی مشارالیه نیز متضمن جهت یا جهات قانونی نقض نبوده و مفاد آنکه فاقد تقید به هرگونه ادله شرعیه یا قانونیه است موثر در نقض نمی باشد، همچنین بر نحوه مرجع محترم رسیدگی نخستین و استنباط قضایی و استدلال مربوطه و در این بخش از دادنامه معترض عنه، خدشه و منقصتی وارد نیست و این بخش از دادنامه مطابق موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده اصدار یافته و در مجموع دلیلی شرعی یا قانونی بر نقض آن تقدیم و ارئه نگردیده، بناءًعلی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر، دادگاه این بخش از تجدیدنظرخواهی ابرازی بلاجهت و بلادلیل مطروحه را وارد و موجه ندانسته و مستنداً به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن رد تجدیدنظرخواهی آقای ه.س.، در نتیجه دادنامه معترض عنه تجدیدنظرخواسته را صرفاً و فقط نسبت به محکومیت وی تایید و استوار می نماید. رای دادگاه قطعی است. رئیس شعبه ۲۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران – مستشار دادگاه طاهری – موحدی