درتاریخ : 1393/05/28 به شماره : 9309970908800167 موضوعات مرتبط با این نمونه رأی و مرجع صدور این نمونه رای که در شعبه ۶ دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد: چکیده رای ۱- رأی غیابی قبل از ابلاغ به محکومٌعلیه غیابی، قابلیت تجدیدنظرخواهی توسط وکیل تسخیری را ندارد. ۲- دادگاه باید صرف ادعای یکی از طرفین درگیری مبنی بر دفاعمشروع، صحت و سقم ادعای وی را بررسی و نظر خویش را بیان دارد. خلاصه جریان پرونده حسب محتویات پرونده و کیفرخواستهای صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان خ. افراد ذیلالذکر به شرح آتی تحت تعقیب کیفری قرار گرفتهاند: ۱- الف.ح. فعلاً متواری، دایر بر ارتکاب قتل عمدی مرحوم س.ح. و شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل ۲- الف.ح. دایر بر معاونت در قتل عمدی و شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل ۳- م.ح. دایر بر شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل و همچنین ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ح.ح. ۴ و ۵ و ۶- آقایان ح.ح. و م.ح. و گ.ح. دایر بر شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل. اجمالاً اینکه به گزارش م.الف. مقارن ساعت ۱۷:۰۰ مورخه ۲۶/۳/۸۹ در پی اعلام مرکز شهرستان مبنی بر اینکه در روستای ز. بر اثر درگیری چند نفر منجر به قتل آقای س.ح. شده بلافاصله به محل عزیمت در ضلع شرقی روستا حدود سه کیلومتری در مزرعه سر زمینها که تراکتور نیز بر جای مانده در حال شخم زدن بوده با آقایان الف.ح. و برادرانش بر سر زمینها که قبلاً نیز اختلاف داشتند درگیری که پس از کشمکش و تعقیب آقای س.ح. حدوداً تا پنجاه متری تراکتور بر اثر شلیک تفنگ قدیمی توسط الف.ح. تیر به سر آقای س. اصابت که ضارب یا ضاربین الف.ح. و برادرانش بودند. م.ح. فرزند ح. اظهارداشته: اینجانب برای ناهار به خانه مراجعه نمودم. بلافاصله گوشی زنگ زد. دیدم برادرم است که گفت ما مشغول شخم زدن هستیم، ولی الف. و برادرانش برای دعوا و کشت و کشتار به اینجا آمدهاند که من بلافاصله با موتور به آنجا سر مزرعه رفتم که بلافاصله درگیری شروع شد و گ. پس از اصابت چوب بنده به من تیراندازی کرد و من دیگر به زمین افتادم. همچنین به گزارش م.الف. مصدومین توسط ح.ح. و گ.ح. که برادر متوفی میباشد، انتقال یافته شده بودند. گ. بیان داشت: من و برادرم م. و س. به سر زمین خود مشغول شخم زدن بودیم که یک لحظه آقایان الف.ح. و گ.ح. به طرف ما حملهور شدند و ما به جهت اینکه درگیر نشویم، فرار کردیم. ولی الف.ح. با اسلحه به طرف س. شلیک کرد و مضروب به زمین افتاد و گ. نیز به طرف م. و م.ح. شلیک کرد که هر دو شخص از ناحیه پای چپ و گردن زخمی شدند. ح.ح. اظهارداشته: م. پسرعمویم زنگ زد که با الف. دعوا کردیم، با گلوله زدند، س. مرد. بلافاصله به محل رفته دیدم س. گلوله خورده و غرق خون است. سرش را برادرش گ. روی زانوهایش گذاشه بود و چشمهایش نیز سفید شده بود و تقریباً فوت شده بود. با کمک همدیگر س. را به بیمارستان انتقال دادیم. همچنین ح.ح. اظهارداشته: طرفین دعوا از مدتها قبل در مورد همین موتور خانه اختلاف داشتند، در این مورد حکم هم صادر شده بود، حتی ده روز پیش الف.ح. را دعوت به صلح کردم، الف. راضی نشد و گفت اینجا باید یک نفر بمیرد …. م.ح. اظهارداشته: بنده امروز ساعت ۱۵:۰۰ عصر به اتفاق گ. و س. جهت شخم زدن اراضی کشاورزی که در نزدیکی روستا از آقایان ع. و ح. معروف به ب. و وارثین س. همگی ح. به قیمت هجده میلیون تومان خریده بودیم رفتیم و مشغول شخم زدن بودیم و مقتول س. با تراکتور خودش و من با تراکتور خودم مشغول شخم زدن بودم و بعد از چند دقیقه گ. نیز بر روی تراکتور س. سوار شد و در یک لحظه هوا طوفانی شد. دیدم که آقایان الف.، گ.، الف. معروف به الف. و س. همگی ح. به سمت ما آمدند و به صورت پیاده بودند به همگی ما فحش و ناسزا گفتند و در دستان الف. و س. لوله تقریباً سه متری که نوک آنها سر نیزه مانند داشت بود. ما دو نفر به سمت آنها رفتیم که در یک لحظه الف. و گ. که دو قبضه سلاح شکاری داشتند را به سمت من و گ. گرفتند و الف. به صورت تهدیدآمیز گفت بزنید اینها را که ابتدا الف. دو تیر پشت سر هم تیراندازی کرد و من فکر کردم که تیرهوایی زد و مرحوم س. نیز بر روی خاکریز ایستاده بود و س. با حالتی که تعادل خوبی هم نداشت از بالای خاکریز به سمت پایین آمد و من به جهت گرفتن اسلحه الف. به سمت ایشان رفتم که داییام گ. فریاد کرد و گفت دیگر نرو س. را کشتند، بیا او را برداریم ببریم بیمارستان؛ که من به اتفاق گ. و م. به کنار مرحوم س. رفتیم و با ح.ح. تماس گرفته و درخواست کمک کردیم. وقتی که الف. تیر اول را زد به صورت هوایی بود و چیزی به من اصابت نکرد ولی در تیر دوم تقریباً با توجه به اینکه در فاصله سه چهار متری بودیم و با هم رو در رو بودیم به محض تیراندازی من سرم را پایین آوردم و بر روی زمین نشستم تا به من نخورد و اصلاً متوجه اصابت تیر نشدم که بعداً دیدم از سمت چپ سرم کمی بالاتر از گوشم دچار آسیب و صدمه شدهام و خونریزی نیز به وجود آمده است. گ.ح. اظهارداشته: اینجانب به همراه برادرانم به نام س. و خواهر زادهام به نام م.ح. فرزند ح. سر ساعت ۱۵:۰۰ مورخه ۲۶/۳/۸۹ جهت کشاورزی و شخم زدن سر مزرعه خود رفته بودیم. در همین حین الف. و برادرش ع. معروف به گ. فرزندان ح. با موتورسیکلت و س. و برادرش الف. معروف به الف. با پای پیاده با مشاهده ما از سر مزرعه خود به سمت ما حرکت نمودند و حدوداً پنجاه متری ما اقدام به فحش و ناسزاگویی نموده و الف. و گ. دارای اسلحه شکاری بودند و س. و الف. با لوله سرنیزهدار به سمت ما حملهور شده و ما نیز اقدام به فحش و ناسزاگویی به آنها نمودیم و برای دفاع ازخود به سمت آنها حرکت کردیم در فاصله ده الی پانزده متری الف. از پایین خاکریز به سمت ما تیراندازی هوایی نمود و بار دوم اقدام به تیراندازی از پایین خاکریز به طرف بالای خاکریز به سمت مقتول نمود که س. بعد از مضروب شدن از بالای خاکریز به طرف پایین حرکت نمود و در دم به زمین افتاد … در این درگیری م. از ناحیه پشت سر به صورت سطحی توسط تیراندازی الف. و م. خواهرزاده مقتول از ناحیه ساق پای چپ توسط تیراندازی گ. مجروح شدند. به گزارش م.الف. در مورخه ۲۹/۳/۸۹ دو نفر به نامهای گ.ح. فرزند ح. و برادرش ح.ح. معروف به س. با وضعیت ظاهری از ناحیه بازوی دست چپ پانسمان شده اعلام میدارد در حین سربازی ترکش خورده و پای راست مچ پا باندپیچیی کرده اعلام میدارد در درگیری با مقتول و طرف دعوا زخمی شده و خود را به کلانتری معرفی اعلام میدارند. در درگیری مورخه ۲۶/۳/۸۹ روز چهارشنبه در روستای ز. که به علت تیراندازی، فردی به نام س.ح. فوت نموده بود از ترس جان خویش مخفی شده بودند که هم اکنون خود را به کلانتری معرفی نمودند. ح.ح. اظهار نموده: اینجانب به اتفاق برادرم گ. در حال تعویض روغن موتور خانه بودیم در اراضی روستای ز. که یک مرتبه مشاهده کردیم سه دستگاه تراکتور ۱- م.ح. ۲- س.ح.(مقتول) ۳- گ.ح. به طرف موتورخانه میآمدند که یک مرتبه همگی توقف کردند و افرادی به نام م. فرزند گ. و ب. فرزند ح. و ع.ح. فرزند ح. و م.ح. فرزند ح. و خود ح. هر کدام با یک پایه چوبی و غیره از تریلی پشت تراکتور برداشتند و ما را دوره کردند و به قصد کشت ما را میزدند که یک پایه به پای من خورد افتادم و در دست ع.ح. اسلحه شکاری بود که یک مرتبه صدای شلیک شنیدم و س. به زمین افتاد سرشان مشغول شد و ما متواری شدیم. سئوال: در این درگیری برادران متواری شما به نام الف. و الف. معروف به الف. کجا بودند؟ جواب: الف. در درگیری نبود ولی ما که فرار کردیم الف. در مسیر راه ما را مشاهده کرد و فرار کردیم. سئوال: آیا شما و برادرانتان دارای اسلحه شکاری هستید؟ جواب: خیر، اسلحه نداریم. سئوال: هم اکنون دو برادر شما الف. و الف. کجا میباشند؟ جواب: نمیدانم … آیا شما دقیقاً اصابت تیر را دیدید؟ جواب: یک لحظه صدای تیر را شنیدم و مشاهده کردم که س. به صورت خونآلود به زمین افتاد و اسلحه دست ع.ح. فرزند ح. بود. ع.ح. اظهارداشته: بنده به اتفاق برادرم س. در موتورخانه مشغول کار و آبیاری بودم که سه دستگاه تراکتور به محض رسیدن پیاده شدند و به طرف ما حمله کردند و من و برادرم که دستش هم از قبل مجروح بود فرار کردیم که آنها ما را گرفتند و با ما درگیر شدند …. اسلحه در دست ع بود بنده پس از اصابت چندین چوب به زمین افتادم … پس از تیراندازی همگی بر سر س. جمع شدند و بنده به اتفاق برادرم به طرف روستای ز. فرار کردیم. فقط ما بودیم، برادرم نیز در هنگام فرار روبروی ما با موتور آمد و ما گفتیم که فرار کن … الف. معروف به الف. در درگیری حضور نداشت. پزشکی قانونی علت مرگ متوفی را خونریزی بسیار شدید و عوارض ناشی از آن بر اثر آسیب عروق اصلی گردن و اندام فوقانی راست ناشی از اصابت جسم نافذ پرسرعت (گلوله اسلحه شکاری) تعیین نمودهاست. ع.ح. اظهارداشته: من در درگیری نبودم …. الف.ح. در مورخه ۲۱/۴/۸۹ خود را معرفی و اظهارداشته: اینجانب در مورخه ۲۶/۳/۸۹ بعد از ناهار با موتورسیکلت به موتورخانه محل درگیری رفتم که برادرانم س. و ع. معروف به گ. قبل از من آنجا بودند و قصد روشن کردن موتورخانه را داشتیم که یک مرتبه صدای تراکتور شنیدیم. حدوداً ده الی پانزده متری ما نگه داشتند و حدود هشت نفر بودند که یکی از آنها س. مرحوم و گ. برادر مقتول و بقیه م. پسر گ. و فرزندان ح.، م. و م. و ع. و ب.، ما نیز سه نفری کنار موتور بودیم همگی با سر و صدا پیاده و هر کس یک چوبدستی از تریلی برداشتند به سراغ ما و دیدم ع. اسلحه شکاری دولول در دست خود داشت از پشت خاکریز به بالا آمد و اسلحه را به طرف ما سه نفر نشانه رفت و گ. مدام تهدید میکرد که بایستی موتورخانه را رها کنید، یک مرتبه صدای شلیک تیر شنیدم که یکمرتبه س. در پشت من دومتری به زمین افتاد و از ناحیه گلویش خون به بیرون فوران نمود …. در همین حین الف. برادر کوچکم که اصل نامش الف. است سوار پشت من شد که در حال آمدن به موتورخانه بود من و الف. و ع. و ح. فرار نمودیم….. اسلحه شکاری ندارم. گ.ق. متولد ۱۳۳۱، اظهارداشته: از الف. پرسیدم صلح کردهاید که داری موتورخانه را روشن میکنی و آبیاری میکنی در پاسخ گفت دادگاه حکم داده و من به همین دلیل آمدهام و موتورخانه را روشن کردهام. فردا بیا در آنجا قتل را تماشا کن در آنجا یک لوله آب پلاستیکی قطور بود و از داخل لوله یک اسلحه شکاری دولول سرپر معلوم بود بیرون کشید و به من نشان داد گفت با این اسلحه میخواهم وقتی طرفین میخواهند جهت شخم زدن به اینجا بیایند آنها را بزنم. حوالی ساعت ۵/۲-۲ ظهر بود که من در کنار غلتک مشغول کار بودم که گرد و غباری به هوا بلند شد و از دور معلوم بود و بعد از آن صدای شلیک دو تیر گلوله را شنیدم و بعد از آن یک دستگاه خودرو پژو احتمالاً مشکی رنگ را دیدم که به سمت موتور خانه الف. رفت و بعد از آن فهمیدم که دعوا شدهاست و گفتند که س. را زدهاند. به تاریخ ۲۴/۹/۹۲ در وقت مقرر جلسه دادرسی تشکیل شدهاست. ح.ح. اظهارداشته: با هماهنگی دادستان در خصوص چاه عمیق و تعمیر آن همراه برادرم ع.ح. به محل رفته بودیم که الف. برادرم نیز بعداً آمد موتور را روشن کردیم، آقایان ح. طرف مقابل ما نیز سه تراکتور در حالی که شخم میزدند به محل آمدند. هر کس در دستش چیزی بود الف. (الف.) در آنجا نبود ما را دور زدند مرحوم س. نیز در میان آنها بود. دستور میداد که اینها را بزنید. در یک لحظه ع. دستش به ماشه تفنگ خورد و داییاش تیر خورد. من با م. و م. درگیر شدم. م. اظهارداشته: وقتی که به محل رسیدم، م. و س. را در حالی که غرق خون بود دیدم. من برای نزاع نرفته بودم. من غذا برده بودم. من درگیر نشدهام، در درگیری حضور نداشتم. در محل خودم گلوله خوردهام. حاضرم قسم بخورم که ح.ح. را نزدهام. ح.ح. اظهار نموده: حاضر به اتیان سوگند نیستم. م.ح. اظهارداشته: من برای دعوا نرفته بودم. به دستور رئیس اجرای احکام که ما نیز به محل برویم و زمین کشاورزی خودمان را بکاریم که ناگهان با ما درگیر شدند و فحش و ناسزا گفتند. من از خودم در زمین خودم دفاع کردهام. گ.ح. اظهارداشته: من برای کاشتن زمین خودم رفته بودم. من برای دعوا نرفته بودم که آنها ما را زدند. الف.ح. اظهارداشته: شرکت در نزاع را قبول دارم، ولی معاونت در قتل و اینکه من اسلحه را به کسی داده باشم قبول ندارم. شعبه اول دادگاه کیفری استان زنجان پس از رسیدگی طی دادنامه شماره ۰۰۰۷۸-۲۷/۹/۹۲ با اتفاق آراء به شرح آتی انشاء حکم نمودهاست: «رأی دادگاه» در خصوص اتهام آقایان ۱- الف.ح. با وکالت تسخیری آقای م.الف. دایر بر ارتکاب قتل عمدی مرحوم س.ح. و شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل؛ ۲- الف.ح. با وکالت آقای الف.ر.، دایر به معاونت در قتل عمدی و شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل؛ ۳- م.ح. دایر به شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل عمدی و همچنین ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ح.ح.؛ ۴- ح.ح.؛ ۵- م.ح.؛ ۶- گ.ح. دایر به ردیفهای چهارم و پنجم و ششم به شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل عمدی؛ بدین مضمون که حسب گزارش مأمورین در مورخ ۲۶/۳/۸۹ مرحوم گ.ح. و همچنین الف. و الف. (الف.) و ح.ح. از یک طرف و از طرف دیگر م.، گ.ح. و م. و س.ح. از طرف دیگر با همدیگر درگیر که بر اثر اصابت گلولههای تفنگ شکاری متهم ردیف اول به قتل رسیده و از طرف دیگر نیز با تیر شلیک شده از سوی گ.ح. به سمت م.ح. به قسمت فوقانی – میانی ران چپ مجروح گردیده و ح.ح. نیز به وسیله چوبدستی م.ح. مجروح میگردد که پس از آن متهمین ردیفهای اول و دوم متواری گردیده و پس از تعقیب و مراقبتهای متعدد النهایه در مورخ ۲۲/۴/۸۹ متهم ردیف دوم خود را معرفی مینماید و بنابر اظهارات حاضرین در محل درگیری که مرحوم گ.ح. و الف.ح. اسلحه با خود داشته که م.ح. با الف. درگیر و پس از زمین افتادن الف.، ایشان اسلحه را به الف. داده و با تحریک و فریاد زدن مبنی بر کشتن طرف مقابل الف. (الف.) اقدام به تیراندازی به طرف مرحوم س.ح. نمودهاست، علیهذا با عنایت به متواری شدن متهم ردیف اول از زمان وقوع قتل و عدم توفیق مأمورین در دستگیری ایشان با عنایت به کیفرخواست صادره از سوی دادسرا نظر به اعلام شکایت اولیایدم مقتول و درخواست قصاص نفس و با توجه به اظهارات آقایان ح.ح. و گ.ق و همچنین نظریه پزشکی قانونی که علت مرگ مقتول را خونریزی بسیار شدید و عوارض ناشی از آن بر اثر آسیب عروق اصلی گردن و اندام فوقانی راست اعلام گردیده و همچنین با توجه به گواهی پزشکی قانونی مربوط به ح.ح. دال بر درگیری طرفین و با عنایت به پاسخ آزمایشات صورت گرفته و ذکر اینکه ساچمههای مکشوفه سالم که از محل اتراق و لباسهای متهمین ردیف اول و دوم با ساچمههای به دست آورده شده از جسد متوفی (گلولههای جنایی) مطابقت داشته است و ضمن رد ادعای متهمین الف. و ح.ح. در مورد نحوه درگیری و تیراندازی به طرف مقتول از سوی ع.ح. با توجه به نظریه کارشناس اسلحهشناسی و همچنین عدم وجود هرگونه قرائن و امارات دال بر حضور ع.ح. در محل با توجه به تحقیقات صورت گرفته و خصوصاً اظهارات ضد و نقیض متهم ردیف دوم در مورد عدم حضور متهم ردیف اول در صحنه درگیری بدین مضمون که پس از درگیری و تیراندازی از سوی ع.ح. محل را ترک و در حین عزیمت به شهر متوجه الف. (الف.) در جاده شده که نامبرده در آن روز در کارواش مشغول به کار بوده که به نامبرده موضوع درگیری گفته شده بود و ایشان نیز کارواش را ترک کرده بود از روی ترس که متهم ردیف دوم بنا به اظهارات خود در دادگاه به نامبرده گفته که از محل دور و مخفی شود که با توجه به اینکه امکان تماس بلافاصله پس از درگیری و اطلاع به متهم ردیف اول و اینکه نامبرده را اولیایدم قصد دارند به عنوان قاتل معرفی نمایند و از این جهت نامبرده ترسیده و بلافاصله پس از تلفن محل کار را ترک و سپس در مسیر متهم ردیف دوم را مشاهده و به تأکید ایشان خود را مخفی نماید با توجه به بعد مسافت و عدم دسترسی به تلفن بلافاصله پس از درگیری معقول به نظر نمیرسد بلکه محال و بعید بوده و با توجه به اظهارات شهود که ذکر شده در بالا آنچه مسلم بوده متهم ردیف اول نیز در درگیری حضور داشته است و بنا به اقرار صریح سایر متهمین به شرح منعکسه در پرونده با یکدیگر نیز درگیر و نزاع داشتهاند، لذا دادگاه ضمن رد دفاعیات وکیل تسخیری متهم ردیف اول که اعلام گردیده اولیایدم و وراث مرحوم ر.ش. که در جلسه مورخ ۲۱/۷/۹۲ متفقاً اعلام داشتهاند که قاتل الف.ح. بوده است، هیچگونه دلیل و مدرکی ارائه ننمودهاند و اسلحهای نیز در محل کشف نشده و همچنین ح. و گ.ح. نیز اعلام داشتهاند که در دست ع.ح. اسلحه بوده و با توجه به عدم قید در قرار مجرمیت مجدداً اتهام قتل به موکل ایشان نسبت داده شده و از این جهت تقاضای رسیدگی شده. با عنایت به محتویات پرونده نظر به کشف ساچمههای غیرمجاز از داخل وسایل متهمین ردیفهای اول و دوم و تطبیق آنها با ساچمههای جنایی مکشوفه و عدم مطابقت اظهارات متهمین در مورد محل و نحوه تیراندازی توسط ع.ح. که بنا به ادعای متهمین توسط نامبرده مقتول به قتل رسیده با توجه به اظهارنظر کارشناسی و همچنین پاسخ اداره تشخیص مبنی بر عدم استفاده از تفنگهای اعلامی توسط متهمین و معاینه محلی صورتگرفته، بزه انتسابی شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل عمدی نسبت به کلیه متهمین فوقالذکر و همچنین ارتکاب قتل عمدی توسط متهم ردیف اول با ملحوظ نظر ماده ۲۱۱ از قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ به جهت حصول علم با توجه به قرائن و امارات فوقالذکر نسبت به اتهامات متهم ردیف اول و به استناد مواد ۱۴۶ و ۱۶۸ و ۱۷۲ از همان قانون در مورد اتهام شرکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل سایر متهمین محرز و مسلم بوده و دادگاه با اجازه حاصله از بند (ب) ماده ۲۹۰ و مواد ۳۴۷ و ۳۴۸ و ۳۵۱ و ۳۵۴ و ۳۵۹ و ۳۶۵ و ۳۸۱ از همان قانون متهم ردیف اول را به قصاص نفس توسط اولیایدم مقتول با اذن ولی امر مسلمین پس از پرداخت سهم دیه صغیر متوفی به نام ح. توسط اولیایدم کبیر متقاضی که قبل از اجرای قصاص پرداخت خواهد شد محکوم مینماید و با لحاظ ماده ۱۳۵ قانون مارالذکر هر یک از متهمین ردیفهای اول و دوم و سوم را به تحمل سه سال حبس تعزیری درجه ۵ با احتساب ایام بازداشتی سابق و متهمین ردیفهای چهارم و پنجم و ششم را نیز به تحمل هر کدام یک سال و شش ماه حبس تعزیری درجه ۵ با احتساب ایام بازداشتی سابق با اجازه حاصله از بند یک ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ محکوم و همچنین متهم ردیف سوم م.ح. را نیز از جهت ایراد جرح عمدی نسبت به ح.ح. که موجب خراشیدگی عمیق در حد دامیه در ثلث تحتانی خلف ساق راست شده به استناد ماده ۷۱۰ ناظر به ۷۰۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ به پرداخت یک صدم دیه کامله مرد مسلمان در حق ح.ح. که ظرف یک سال از تاریخ وقوع جرم پرداخت خواهد گردید محکوم مینماید. و در خصوص اتهام انتسابی نسبت به متهم ردیف دوم دایر به معاونت در ارتکاب قتل عمدی نظر به اینکه غیر از اظهارات طرفین مقابل دلیل و قرینهای که دال بر تحریک و ترغیب از سوی متهم ردیف دوم صورت گرفته و بین عمل ارتکابی توسط متهم ردیف اول با متهم ردیف دوم وحدت قصدی وجود داشته باشد احراز نمیگردد، لذا در این خصوص به جهت فقدان ادله کافی شرعی و قانونی و عدم حصول قناعت وجدانی به استناد اصل ۳۷ قانون اساسی حکم برائت صادر و اعلام میگردد. این رأی حضوری بوده و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان محترم کشور بوده و نسبت به متهم ردیف اول با توجه به مجهولالمکان بودن ظرف ده روز پس از ابلاغ واقعی، قابل واخواهی در این شعبه میباشد . دادنامه صادره در مورخه ۱۷/۱۰/۹۲ به آقای م.الف. به عنوان وکیل تسخیری الف.ح. و در مورخه ۲۲/۱۰/۹۲ به آقای الف.ر. به عنوان وکیل الف. و ح.ح. و در مورخه ۲۸/۱۰/۹۲ به خانم ب.د. به عنوان وکیل سایر متهمین ابلاغ که نامبردگان به شرح لوایح تقدیمی به ترتیب به تاریخهای ۳/۱۱/۹۲ و ۱۵/۱۱/۹۲ درخواست تجدیدنظر نمودهاند. وکیل الف.ح. در لایحه تقدیمی اجمالاً عنوان نموده موکلم مجهولالمکان میباشد و علت متواری بودن وی مشخص نیست و شخصاً در جلسه دادرسی حضور نداشته تا از اتهامات منتسبه دفاع نماید. اولیایدم در جلسه دادرسی مورخه ۲۱/۷/۹۱ متفقاً اظهارداشتهاند که قاتل الف.ح. معروف به الف. (موکلم) میباشد بدون اینکه مدرکی و دلیلی دال بر اینکه موکل در روز حادثه در محل حضور داشته و در نزاع شرکت داشته ارائه دهند در صورتی که بدواً علیه شخص به خصوص شکایت نکردهاند …. وکیل الف. و ح.ح. در لایحه تقدیمی اجمالاً عنوان نموده موکلین همواره اعلام نمودند که نامبردگان (اولیایدم) که حدود ۷- ۸ نفر بودند به عنوان مهاجم و به قصد درگیری و دعوا وارد حریم خصوصی آنها شدهاند …. وکیل سایر متهمین در لایحه تقدیمی عنوان نموده موکلین در حین شخم زدن و انجام عملیات کشاورزی بودند که متهمین ردیفهای ۱، ۲ و ۴ به ملک موکلین یورش برده و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، آیا برخورد با متجاورز و دفاع از خود جرم تلقی میگردد؟ پس از ارسال پرونده به دیوانعالیکشور جهت رسیدگی به این شعبه (۶) ارجاع شدهاست . هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی دادیار دیوانعالیکشور اجمالاً مبنی بر: «نقض به جهت نقص در تحقیقات در خصوص ادعای دفاع» در خصوص دادنامه شماره ۰۰۰۷۸-۲۷/۹/۱۳۹۲ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی میدهد: رای دیوان با توجه به محتویات پرونده به ویژه اظهارات متهمین در مراحل مختلف، رسیدگی شعبه محترم اوّل دادگاه کیفری استان زنجان و احراز درگیری متهمین با همدیگر و نزاع دستهجمعی بودن حادثه منجر به قتل مرحوم س.ح. اشکال اساسی از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ندارد، لکن با عنایت به غیابی بودن حکم به قصاص نفس آقای الف. (الف.) ح. فرزند ح. به جرم قتل عمدی س.ح. و تصریح محکمه به لزوم ابلاغ واقعی به محکومٌعلیه و حق واخواهی او، اعتراض آقای م.الف. وکیل تسخیری نامبرده قابل طرح در دیوانعالیکشور نیست و محکومیت دیگر متهمین به نامان الف.ح. فرزند ح.، م.ح. فرزند ح.، ح.ح. فرزند ح.، م.ح. فرزند ح. و گ.ح. فرزند ح. به اتهام شرکت در نزاع دستهجمعی ایجاب میکرده به ادعای طرفین دایر بر در مقام دفاع بودن در قبال حمله طرف مقابل به ویژه طرفی که مدعی دفاع از خود در قبال حمله مسلحانه رقیب بوده توجه میشد و دادگاه محترم به امر مذکور عنایت و بررسی لازم را انجام میداد و طبعاً با احراز صحت ادعا و مدافع بودن یک طرف محکومیت او قابل توجیه نخواهد بود. نتیجتاً اعتراض وکلای نامبردگان وارد است، لذا با استناد به بند ۲ قسمت (ب) ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی معترضٌعنه نقض و رسیدگی مجدد به همان شعبه محترم صادرکننده رأی منقوض ارجاع میگردد. رئیس شعبه ۶ دیوانعالیکشور ـ مستشار عروجی ـ احمدی توضیح: نمونه رای های منتشر شده در دادراه اعم از نمونه رای بدوی، نمونه رای تجدید نظر و نمونه رای دیوان عموما از نمونه رای های منتشر شده از سوی قوه قضائیه و مراکز و پژوهشگاه های وابسته به قوه قضائیه برگرفته شده است.