آن چه در این مقاله خواهید خواند: در ابتدای مقاله با توجه به ماده قانونی مربوطه چک هایی که قابل تعقیب کیفری نیستند را نام می برد و فقط چک به روز را قابل تعقیب کیفری می داند و همچنین مهلت طرح شکایت کیفری را بیان می کند. در ادامه از مجازات شدیدتر برای فردی که علم به مسدودی حساب دارد و چک صادر می کند، می گوید. در بخش بعد دو نوع محکومیت حضوری و غیابی در مورد چک بلامحل را بیان می کند. چگونگی محکومیت حضوری، اعلام محکومیت، اجرای حبس و اعلام اتمام حبس توضیح داده می شود. در ادامه از زندانی بودن محکوم علیه بوسیله قرار می گوید که مدت حبس از محکومیت او کم خواهد شد. همچنین از چگونگی اجرای مجازات جزای نقدی و بازداشت بدل از جزای نقدی در صورت عدم پرداخت می گوید. در بخش بعد محکومیت غیابی راجع به چک، نحوه ی اجرای این محکومیت، ابلاغ واقعی و قانونی در این محکومیت، علت واخواهی در این محکومیت و اعلام محکومیت به بانک را بیان می کند. در انتها نیز موارد توقف اجرای حکم در چک را شرح می دهد. در ادامه متن کامل مقاله را خواهید خواند. با توجه به قانون اصلاح چک در سال ۸۲ و ماده ۱۳قانون صدور چک، چکهای تضمینی، سفید امضاء، وعده دار و بدون تاریخ در این ماده جرم شناخته نشده و از لحاظ کیفری قابل تعقیب نیست و تنها چکهایی قابل تعقیب کیفری است که به روز باشد، یعنی تاریخ واقعی صدور چک با تاریخی که در متن چک قید شده است یکی باشد. بنابراین اگر این چکها منجر به صدور گواهی عدم پرداخت گردد ظرف مدت شش ماه (۶ ماه) از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت میتوان شکایت کیفری مطرح کرد که مجازات آن در م ۷ قانون صدور چک آمده است. در قانون سابق در این ماده مجازات جزای نقدی وجود داشت که اکنون این مجازات نسخ شده است. در ماده ۱۰ قانون صدور چک آمده که اگر معلوم شود که فرد با علم به مسدودی حساب چک صادر کند به حداکثر مجازات محکوم میشود. و قسمت انتهایی م ۱۲ قانون صدور چک، راجع به توقف اجرای حکم است در این جا مجازات ۳/۱ (جزای نقدی) آمده که البته این قسمت نسخ ضمنی شده است که قانونگذار فراموش کرده که آن را حذف کند. پروندههایی که برای مجازات چک بلامحل میآید که اینجا محکومیت به دو صورت است: ۱- پرونده هایی که محکومیت آن به صورت غیابی است. ۲- مواردی که محکومیت به صورت حضوری است. محکومیت های حضوری: متهم در مرحلهای در دادگاه حضور پیدا کرده و قرار تأمین کیفری وجود دارد و تفهیم اتهام شده است (نکته: در احکام حقوقی اگر ابلاغ واقعی شده باشد ولی موارد دیگر مصداق پیدا نکند یعنی حتی متهم حضور پیدا نکند رای حضوری است). محکومیت در چک بلامحل، یا حبس است یا حبس تبدیل به جزای نقدی گردیده است البته درصورتیکه مبلغ چک از یک حدی بیشتر باشد محرومیت از داشتن دسته چک نیز اضافه میشود. اگر مجازات حبس باشد دستوری که صادر میکنیم این است: «دفتر وقت نظارت تعیین محکوم علیه جهت اجرای مجازات حبس جلب گردد ضمناً مراتب محرومیت محکوم علیه مبنی بر داشتن دسته چک به بانک مرکزی اعلام گردد.» حال یا محکوم علیه توسط مأمورین به جلب حاضر میشود و یا جلب به نتیجه نرسیده و اخطاریه برای ضامن میفرستیم و ضامن محکوم علیه را حاضر میکند و در اینصورت این چنین دستوری را صادر میکنیم: «دفتر ضمن نصب اتیکت زندانی با اعلام محکومیت نسبت به اعزام محکوم علیه به زندان اقدام و پرونده در وقت نظارت زندانی باشد». در این مرحله مأمور زندانی را تحویل زندان میدهد و نسخه دوم اعلام محکومیت را بر میگرداند و ضمیمه پرونده میشود تا در پرونده باشد. نکته: بهتر است که برگه اعلام محکومیت در سه نسخه نوشته شود و یک نسخه در پرونده نگهداری شود و مشخصات مأموری که زندانی را تحویل زندان میدهد و برگه اعلام محکومیت را گرفته در آن نوشته شود و امضاء گرفته شود تا نسخه دوم برگردد در این صورت به مأموری رسید میدهیم که محکوم علیه را به زندان تحویل داده است بعد که محکومیت حبس اجرا شد زندان اتمام حبس را به ما اعلام میکند. نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد: اگر محکوم علیه به موجب قراری در زندان بوده باشد باید شماره قرار در آن ذکر شود تا باتوجه به مدت محکومیت زندانی از میزان زندانی کسر شود، همچنین چنانچه تحت نظر بوده باید اعلام شود که از مدت حبس کاسته شود. حال اگر رأی حضوری چک فقط محکومیت جزای نقدی باشد، دستور بدین شرح صادر میکنیم: «محکوم علیه احضار شود نتیجه عدم حضور جلب است» حال اگر حاضر شد که مشکلی نداریم، اگر حاضر نشد جلب میکنیم و اخطاریه برای ضامن ارسال میشود حال یا جلب میشود یا ضامن او را حاضر میکند سپس محکومیت به او تفهیم میشود که یا پرداخت میکند و یا امتناع میکند که در این صورت او را به عنوان بازداشت بدل از جزای نقدی به موجب ماده ۱ اجرای محکومیتهای مالی در ازاء هر پانزده هزار تومان یک روز روانه زندان می نمائیم. علیرغم اینکه در ماده گفته دادگاه اختیار دارد، رویهای ایجاد شده که قاضی اجرای احکام ماده فوق را اعمال میکند و طی دستور بدون ارسال به دادگاه دستور اعزام فرد را به زندان میدهند. البته این جا هم بازداشتهای قبلی تحت قرار نیز به عنوان جزای نقدی بدل از حبس حساب میشود و بازداشتهای تحت نظر مأمورین کلانتری نیز باید محاسبه شود چون بازداشت قانونی است. دستور: دفتر باتوجه به تفهیم موضوع محکومیت پرداخت جزای نقدی به محکوم علیه و استنکاف وی از پرداخت و عدم دسترسی به اموال، مشارالیه در جهت اجرای ماده ۱ ق نحوه اجرای محکومیتهای مالی به ازاء هر روز پانزده هزار تومان بازداشت گردد. البته مدت آن نیز محاسبه میشود. حسابهای مربوط به اجرای احکام : ۱- حساب جزای نقدی (خزانه) کلیه وصولی های جزای نقدی باید در این حساب واریز شود (بانک ملی). ۲- حساب سپرده: کلیه وجوهی که به امانت نزد دادگستری میماند بعد باید به شکات یا افرادی که ذینفع هستند برگردانده شود باید در این حساب باشد (دیه و ردمال در حساب سپرده است). ۳- حساب کانون کارشناسان، دستمزد کارشناسان در این حساب واریز شود. کلیه محکومیتها باید ابتدا در حساب سپرده واریز شود و از آنجا دستور داده شود که به شاکی یا ذی نفع پرداخت شود. تقاضای استمهال از سوی محکوم علیه برای پرداخت جزای نقدی، به صورت قانونی پذیرفته نیست بنابراین به محکوم علیه برای پرداخت جزای نقدی نمیتوان مهلت داد. درصورتی که فرد خودش برای اجرای احکام حضور پیدا کند و تقاضای مهلت کند (قبل از اینکه نتیجه احضار واصل شود خودش مراجعه کند) به منظور کمک به محکوم علیه میتوان بدون اینکه چیزی در پرونده قید گردد به محکوم علیه مدتی بدهیم که برای پرداخت جزای نقدی اقدام کند (البته باید ضامن داشته باشد) وقتی که اعلام محرومیت دسته چک را به بانک اعلام میکنیم خود بانک یک سیاههای دارد که بر طبق ضوابط داخلی خود به افرادی که اشکالاتی در گردش حساب مانند صدور چک بلامحل را دارند تا سه سال دسته چک نمیدهند اینها ضوابط خود بانک است و به اجرای احکام ربطی ندارد. نحوه اجرای محکومیتهای غیابی راجع به چک : در محکومیتهای غیابی که تأمین کیفری در پرونده وجود دارد خود متهم در مرحله تحقیقات مقدماتی حضور پیدا کرده و تفهیم اتهام شده و تأمین کیفری اخذ شده ولی در دادگاه حضور پیدا نکرده که باعث شده رای به صورت غیابی صادر شود. در اینجا شبیه اجرای حکم در محکومیتهای حضوری است ولی تفاوتهایی با هم دارد. اگر رای به صورت واقعی ابلاغ شده باشد مانند محکومیتهای حضوری اقدام میکنیم ولی اگر به صورت واقعی ابلاغ نشده باشد یعنی ابلاغ قانونی باشد و محکوم حاضر شود و درخواست واخواهی کند تقاضای او اخذ و محکوم آزاد میشود پرونده جهت رسیدگی به اعتراض به دادگاه ارسال میشود. دستور: پرونده از آمار کسر به جهت رسیدگی به واخواهی به شعبه بدوی ارسال میگردد. علت اینکه به اعتراض واخواهی توجه میکنیم ماده ۸۳ ق.آ.د.م وماده۲۱۷ ق.ا.د.ک است اگر اوراق به صورت قانونی ابلاغ نشده باشد و فرد نسبت به آن اعتراض داشته باشد، ممکن است این اعتراض پذیرفته شود و برای رسیدگی به شعبه بدوی ارسال میشود. سئوال اینکه چرا پرونده از آمار کسر میشود چون پرونده هنوز معد اجرا نیست و وارد یک مرحله عقبتر یعنی رسیدگی میشود (رای هنوز قطعی نشده است) محکومیت کیفری چک به صورت غیابی که هیچگونه تأمینی در پرونده وجود ندارد و شخص متهم نه در مرحله تحقیقات مقدماتی و نه در مرحله دادگاه حضور پیدا نکرده و تأمین اخذ نشده که به مواد ۲۲ ق صدور چک استناد میشود و علت استناد به ماده ۲۲ این میباشد که در پروندههای چک برخلاف پروندههای دیگر، درصورتیکه احضاریه به نشانی بانکی فرستاده شود و متهم در آنجا شناسایی نشود این احضاریه کافی است که قرار مجرمیت و رای صادر کنیم و نیازی به نشر آگهی نیست. نحوه اجرای اینگونه محکومیتها : در اینگونه پرونده هامعمولا نشانی شخص متهم شناسایی نمیشود (مثلاً تغییر مکان داده و اطلاع نداده و غیره) شاکی کسی است که با متهم مراوده و معامله داشته بنابراین از اوضاع و احوال متهم آگاه است بنابراین برای اجرای احکام اولین کار این است که شاکی را دعوت کنیم تا درخصوص شناسایی متهم و آدرس وی به ما کمک کند. معمولاً در اینگونه موارد در اجرای احکام شاکی درخواست صدور جلب سیار میکند در این صورت میتوان جلب سیار به شاکی داد البته قانون چیزی درمورد اینکه اول جلب در محل خاص بدهیم و بعد جلب سیار بیان نکرده است. از همان ابتدا میتوان به شاکی جلب سیار داد بنابراین بهتر است ابتدا جلب سیار بدهیم. اگر نشانی متهم در حوزه قضایی ما باشد به شاکی یکی از دو نوع جلب فوق داده میشود البته برای دادن جلب از هرکدام نوع نیاز به ارائه لاشه چک از سوی شاکی است بنابراین رویه این است که در اجرای احکام با ارائه لاشه چک از سوی شاکی یا دارنده چک، برگ جلب سیار را به وی ارائه بدهیم (چون ممکن است توافقی بین آنها صورت گرفته باشد و لاشه چک به متهم مسترد شده باشد اما شاکی برای ایذائ متهم این تقاضا را مطرح کرده باشدومطابق با ماده ۱۷ قانون صدور چک وجود لاشه چک درید محکوم علیه دلیل بر انصراف شاکی از شکایت خود ودریافت وجه چک وضرروزیان می باشد نکته: رویه: برای دادن برگ جلب، لاشه چک را از شاکی بخواهید. اگر متهم (همان محکوم علیه) آدرسش خارج از حوزه قضایی باشد باید نیابت داده شود و باید در نیابت قید شود: باتوجه به اینکه رای صادره غیابی است لذا درصورت اعتراض پس از تفهیم اتهام تامین مناسب صادر گردیده و با اخذ تامین پرونده جهت ارسال به دادگاه بدوی و رسیدگی به واخواهی اعاده گردد در این قبیل پروندهها اگر اخطاریه به شاکی فرستادیم و مدت زیادی از او خبری نشد و از متهم نیز آدرسی در دسترس نبود میتوان پرونده را مختومه موقت کرد (در مرحله تحقیق طی بخش نامه ای که رئیس دادگستری تهران اعلام کرده) و درصورتی که شاکی مراجعه کرد دوباره ثبت میکنیم و رسیدگی میشود. این گونه پروندهها از آمار کسر میشود و در جلوی آن نوشته میشود مختومه موقت (تا زمانیکه شاکی حضور پیدا کرد). بعد از اینکه جلب را صادر کردیم نتیجه آن اگر این شود که متهم را جلب کردند وقتی که متهم را به اجرای احکام آوردند باید به رای نگاه کنیم اگر رای به نحو واقعی ابلاغ شده باشد دیگر حق اعتراض ندارد و مثل رأی حضوری حکم را اجرا میکنیم. ولی اگر رای به صورت قانونی ابلاغ شده باشد رأی را به متهم ابلاغ و درصورتیکه اعتراض کرد و درخواست واخواهی نمود باید پروند را برای واخواهی به شعبه صادر کننده حکم غیابی بفرستیم و چون در این جا هیچگونه قرار تأمینی در پرونده وجود ندارد درصورتیکه در وقت اداری باشد متهم را تحت الحفظ همراه پرونده به دادگاه میفرستیم تا دادگاه وفق مقررات اقدام کند و تأمین اخذ کند و رسیدگی کند و اگر تأمین نداشت بازداشت و اگر تأمین داشته باشد آزاد میشود. نکتهای که باید ذکر شود این است که در اینجا پرونده از آمار شعبه اجرای احکام کسر میشود و نیازی به پرونده بدل نیست. اما درصورتی که فرصت کافی نداشته باشیم و محکوم علیه تقاضای واخواهی کرد در اینجا چون قاضی اجرای احکام حق تفهیم اتهام و صدور قرار تأمین ندارد بنابراین در این جا چه کار باید انجام دهد؟ باید توجه کنیم که تقاضای واخواهی از طرف محکومعلیه لزوماً به معنای پذیرش از سوی دادگاه نیست بنابراین ما یک حکم محکومیت غیابی رو به رو هستیم یک فرمهایی داریم به نام فرم اعلام محکومیت موقت که بر طبق این فرمها، نسبت به اعلام حکم محکومیت موقت به زندان اقدام میکنیم و پرونده را از آمار شعبه کسر میکنیم و سپس آنرا برای شعبه صادر کننده رای بدوی میفرستیم، در مواقع کشیک نیز به این صورت اقدام میشود درمواقع اعلام محکومیت موقت فرد محکوم علیه در محل بازداشتی هاومتهمین تحت قرار نگه داشته میشوند و در اعزام آنها به دادگاه دقت بیشتری میشود. در هنگامیکه محکوم علیه در حوزه قضایی دیگری باشد و ما اعطای نیابت کردهایم در این جا اگر محکوم علیه اعتراضی داشت بعد از تصمیم رأی مرجع مجری نیابت نسبت به تفهیم اتهام و اخذ تأمین مناسب اقدام میگردد که معمولاً در نیابت اینگونه مینویسیم: اگر اعتراضی داشت بعد از تصمیم رأی مرجع مجری نسبت به تفهیم اتهام و اخذ تأمین مناسب اقدام گردد و پرونده با اوراق محصله به این مرجع ارسال گردد و درصورتیکه قادر به سپردن تأمین نشد بازداشت، پرونده با اوراق محصله به این مرجع ارسال شود. (درصورتیکه امکان بازداشت در آنجا نباشد متهم تحت الحفظ همراه پرونده فرستاده میشود که قاضی اجرای احکام او را به زندان معرفی میکند و پرونده را برای شعبه بدوی ارسال میکند). حال ممکن است این سؤال مطرح شود چطور قاضی که خودش حق اخذ تأمین مناسب را ندارد حق دادن نیابت برای اخذ تأمین را داد؟ در جواب باید گفت در اینجا درواقع قاضی، در مقام جانشینی دادستان است و این حق را دارد چون اختیارات دادستان به وی تفویض شده است. در آراء غیابی نیز اعلام محکومیت محرومیت محکوم علیه به بانک اعلام میشود. محکومیت کیفری مربوط به چک به چه طریقی ممکن است متوقف شود؟ توقف اجرای حکم ۱- فوت محکوم علیه (ماده ۶ ق.ا.د.ک) اگر مطلع شویم که شخص محکوم علیه فوت کرده، قرار موقوفی اجرای حکم صادر میشود البته صرف اعلام شاکی و وراث محکومعلیه کفایت برای صدور قرار نمیکند بلکه باید از اداره ثبت احوال استعلام کنیم بنابراین حتی اگر گواهی فوت ارائه شده باشد درخصوص صحت و سقم آن از اداره ثبت احوال استعلام میکنیم. ۲- گذشت شاکی خصوصی: این بزه جزء جرایم قابل گذشت است و اعلام گذشت شاکی موجب صدور قرار موقوفی اجرا میشود و به استناد ماده ۸ آ.د.ک و ماده ۱۲ قانون صدور چک اجرای حکم موقوف میشود. ۳- ارائه لاشه چک توسط محکومعلیه یا صادر کننده: مستند آن ماده ۱۷ و قانون صدور چک است در این جا نیز اجرای حکم موقوف میشود و ضمیمه کردن لاشه چک به پرونده الزامی است البته امضاء صادر کننده را از چک خارج میکنیم و اگر ابتدا به بانک اعلام مراتب محرومیت کرده باشیم باید به بانک اعلام کنیم تا از آن رفع اثر شود. ۴- پرداخت وجه چک و خسارات توسط محکوم علیه، ماده ۱۲ قانون صدور چک رویهای که در بین قضاوت اجرای احکام وجود دارد این است که باتوجه به قانون صدور چک سابق وقتی که شخص محکومعلیه در اجرای احکام حاضر میشد وجه چک را در صندوق دادگستری تودیع میکرد، نسبت به آزادی محکوم علیه اقدام میکردند ولی هم اکنون این موضوع امکان ندارد چون در ماده آمده است که ۱- پرداخت وجه چک. ۲- خسارات. بنابراین اولاً اینها را پرداخت کرده باشد دوم این موارد باید در حکم تصریح شده باشد تا قاضی اجرای احکام بتواند نسبت به آن اقدام کند. (یعنی شاکی خصوصی باید دادخواست داده باشد) درصورتی که شاکی تقاضای مجازات صادر کننده چک بلامحل را نموده باشد. وجه چک و خسارات را مطالبه نکرده باشد و دادگاه تنها نسبت به جنبه کیفری حکم صادر کرده باشد در اینصورت اگر محکوم بیایید و وجه چک را بپردازد آیا میتوان محکومعلیه را آزاد کرد؟ (بعضی از قضات به این موضوع معتقد بودند) اما نظریه اداره حقوقی میگوید، صرف پرداخت وجه چک درصورتی که فقط شکایت کیفری مطرح شده باشد و دادخواست داده نشده باشد موجب صدور قرار موقوفی اجرا نمیشود. در ادامه سئوال شده است که در صورتی که محکوم علیه هم وجه چک و هم خسارات را بپردازد میتوان قرار موقوفی اجرا صادر کرد؟ اداره حقوقی جواب داده است که در این حالت هم نمیتوان این قرار را صادر کرد چون حتماً باید این موارد در حکم آمده باشد – البته اجرای این نظریه اداره حقوقی مشکلاتی را ایجاد میکند که امکان اجرای آن ممکن نیست. در قانون چک آمده است که از زمانی که گواهی عدم پرداخت صادر شد تا زمانیکه چک پرداخت شود میتوان خسارات تأخیر تأدیه را به موجب نرخ تورم بانک مرکزی را دریافت کرد (البته نیاز به حکم دادگاه است ولی نیازی به رسیدگی و اثبات ندارد). نظر استاد: درصورتی که محکوم علیه آمد وجه چک و خسارات را پرداخت کرد قرار موقوفی اجرا صادر میشود و درصورتی که شاکی تقاضا کرد به وی پرداخت میشود و درصورتی که تقاضا نکرد به محکوم علیه برگردانده میشود درواقع ۱- یا شاکی دادخواست داده و حکم میگیرد ۲ -و یا اعلام میکند که درصورتیکه محکوم علیه وجه چک و خسارات را پرداخت کند رضایت خود را اعلام میکند در این صورت این مبالغ به وی پرداخت میشود. بنابراین اگر محکومعلیه درخواست کند که درصورتی که شاکی رضایت خود را اعلام کرد، لاشه چک را نیز ارائه داد این مبلغها به وی پرداخت شود چک از دو جنبه برخوردار است: ۱- محکومیت کیفری ۲- محکومیت حقوقی اجرای احکام کیفری فقط نسبت به قسمت کیفری آن اقدام میکند و برای قسمت حقوقی آن باید پرونده مجزا تشکیل و به اجرای احکام مدنی فرستاده شود ولی صدور قرار موقوفی اجرا یک استثنا است که توسط خود اجرای احکام کیفری انجام میشود. ۵- مرور زمان: محکومیت چک از مجازاتهای بازدارنده است که مسبوق به سابقه شرعی نیست بنابراین امکان شمول مرور زمان نسبت به آن وجود دارد و (مثل تحصیل مال مسرو قه وکلاهبرداری نیست که سابقه شرعی ندارد و مشمول مرور زمان نمیشود) مرور زمان آن نیز ۵ سال است از تاریخ قطعیت حکم. بنابراین اگر از تاریخ قطعیت حکم ۵ سال بگذرد و اقدامات اجرایی، به جایی نرسید قرار موقوفی اجرا صادر میشود. البته این مربوط به مجازات کیفری است و مشمول بخش حقالناس نمیشود و آن را در بر نمیگیرد البته درخصوص این موضوع نیز تردیدهایی وجود داشت بنابراین از اداره حقوقی استعلام شده است از اداره حقوقی: آیا باید برای صدور قرار موقوفی به نظر دادگاه برسد یا قاضی اجرای احکام میتواند این قرار را صادر کند؟ در جاهایی که دادسرا تشکیل نشده است قاضی اجرای احکام میتواند این قرار را صادر کند؟ پاسخ اداره حقوقی بدین شرح است در جاهایی که دادسرا تشکیل نشده است قاضی اجرای احکام موظف است که پرونده را جهت صدور قرار موقوفی اجرا به نظر قاضی صادر کننده رای برساند اما در جاهایی که دادسرا تشکیل شده است قاضی اجرای احکام میتواند قرار موقوفی اجرای حکم را صادر کند که وحدت ملاک ماده ۸ قانون آیین دادرسی کیفری میباشد. بعضی از قضات اعتقاد دارند که در محکومیتهایی غیابی امکان صدور قرار موقوفی اجرا به علت مرور زمان وجود ندارد، چون رأی قطعی نشده است اما استاد معتقد است که رأی غیابی که ما داریم قطعی است ولی درصورتی که فرد اعتراض کند بگوید که این ابلاغ قانونی بوده و قابل قبول نیست درصورت پذیرش این ادعا از جانب قاضی رسیدگی کننده باید دوباره رسیدگی کرد و علاوه بر آن درصورتی که رای غیابی ابلاغ واقعی شده باشد وقتی که مدت واخواهی و تجدیدنظر خواهی آن سپری شد قطعی میشود، درواقع استاد معتقد است اگر رأی غیابی صادر شد و جزء مجازاتهای بازدارنده باشد وقتی ۵ سال از زمان سپری شدن مدت واخواهی و تجدیدنظر سپری شد قرار موقوفی اجرا صادر میکنیم البته این درصورتی است که ابلاغ قانونی شده باشد، اما اگر ابلاغ واقعی شده باشد، بعد از سپری شدن این مدتها رأی قطعی است و شکی در آن نیست، حال درمورد اول درصورتی که فرد بعد از مدت ۵ سال آمد و اعتراض کرد این اعتراض به دادگاه فرستاد میشود درصورتی که دادگاه اعتراض را بپذیرد، قرار موقوفی اجرا از روی پرونده برداشته میشود و دوباره رسیدگی میشود و حکم صادر میشود و همان هنوز حکم قطعی نشده است. اگر شاکی رضایت بی قید و شرط خود را اعلام کند و لاشه چک را هم بدهد و محکوم علیه آمد و درخواست کرد که لاشه چک را به او بدهیم تا به بانک ارائه بدهد میتوانیم این کار را بکنیم ولی درصورتی که صرفا لاشه چک (توسط شخص محکوم علیه یا صادر کننده چک) را به ما ارائه بدهد و ما قرار موقوفی اجرا صادر کردیم درصورت که درخواست کند که ما لاشه چک را به او ارائه دهیم ما نمیتوانیم این کار را بکنیم مراتب توسط مرجع قضایی به بانک اعلام میشود (برای رفع اثر).