شیوع جرایم خرد از منظر جرمشناختی در یک جامعه از نشانههای انحطاط اخلاقی و ریختن قبح ارتکاب جرم به شمار میرود. از سوی دیگر برخی آمارها و تحلیلهای کارشناسی حکایت از رشد فزاینده جرایم خرد در کشورمان دارد که با اظهار نگرانی برخی و سکوت یا بی تفاوتی برخی دیگر از دستاندرکاران مواجه میشود. هرچند که در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که چون جرایم خرد برای جامعه کمخطرتر از جرایم شدید هستند و ما باید بیشتر نگران افزایش جرایم شدید باشیم نه جرایم خرد؛ اما به نظر میرسد که این برداشت سطحی است و قضاوت صحیح در این خصوص نیاز به تأمل بیشتری دارد. در نوشتار حاضر درصدد هستیم که به نکات مختصری در مورد این موضوع بپردازیم. نکته اول- قانونگذار ما تعریفی از جرایم خرد ارائه نکرده است ضمن اینکه گرایش به تقسیم جرایم به خرد و کلان در تحولات تقنینی کشور ما به چشم نمیخورد و این اصطلاح صرفاً از طریق ترجمه و ادبیات جرمشناختی جهان وارد حوزه نظری جرمشناسی کشور ما شده است. پس در مورد کشور ما، این تقسیمبندی بیشتر از آنکه یک تقسیمبندی حقوقی یا قانونی باشد، یک تقسیمبندی جرم شناختی محسوب میشود. نکته دوم- افزون بر مشکل تعریف جرایم خرد، در خصوص تعیین ضابطه تشخیص این دسته از جرایم نیز ابهام وجود دارد. اگر با اندکی تسامح جرایم خرد را مترادف با جرایم کماهمیت بگیریم، عنوان مذکور شامل جرایمی خواهد بود که مجازات آنها کمتر است. در ادبیات جرمشناختی معاصر معمولاً به جرایم دارای حبس قانونی کمتر از یک سال یا جزاهای نقدی مختصر جرم خرد گفته میشود. در کشور ما هیچ ضابطه قانونی برای تشخیص جرایم خرد ارائه نشده است اما جرمشناسان ایرانی با بهرهبرداری از شاخصهای جهانی برخی معیارها مانند مجازات حبس کمتر از یک سال یا جزای نقدی کمتر از ۵ میلیون ریال را پیشنهاد کردهاند که البته در خصوص مبلغ جزای نقدی به نظر میرسد که مبلغ تعیینشده به دلیل نرخ تورم غیرقطعی بوده و هرچند سال یکبار نیاز به تجدیدنظر دارد. نکته سوم- برخی معتقدند که جرایم خرد کجرویهایی هستند که در لبه مرز جرمانگاری جامعه قرار دارند و جامعه نوعاً به دلیل ترس از شیوع آنها، چنین عناوینی را از حیطه برخورد اجتماعی خارج کرده و در پوشش جرمانگاری قرار داده است. به همین دلیل هم مصادیق جرایم خرد در کشورهای مختلف متفاوت است بهعنوان مثال زورگیری یا سرقت به عنف غیرمسلحانه در کشوری ممکن است در زمره جرایم خرد قرار گرفته و در کشوری دیگر جرمی کاملاً مهم تلقی شود. نکته چهارم- هرچند که مرتکبان جرایم خرد نوعاً بزهکاران غیرحرفهای و کمخطر هستند اما اصلیترین نگرانی در مورد طبیعت جرایم خرد این است که این جرایم بهعنوان دستگرمی موجب افزایش ظرفیت بزهکاری در مرتکبان شده و بتدریج گرایش به بزهکاری را در آنان تقویت و در آینده آنان را به مجرمانی حرفهای و خطرناک تبدیل کند. به همین دلیل است که در جوامع مختلف با اتخاذ سیاستهای سختگیرانه تلاش با برخورد جدی و بدون تساهل با مرتکبان جرایم خرد میشود تا با اصلاح و درمان و یا مجازات، بازدارندگی لازم برای جلوگیری از شیوع آنها را ایجاد کنند. نکته پنجم- پیگیری جرایم خرد توسط بزهدیدگان بستگی به ویژگیهای فرهنگی یک جامعه دارد. در جوامعی که به اصول تربیتی و کنترل و انسجام اجتماعی و ضوابط اخلاقی و تربیتی اهمیت زیادی داده میشود، بزهدیدگان جرایم خرد نیز همانند قربانیان جرایم شدید نسبت به بزهدیدگی خود حساس بوده و با اعلام جرم و پیگیری مستمر سعی در شناسایی بزهکار و اصلاح یا مجازات وی دارند. این افراد معتقدند که سکوت در برابر جرایم خرد و کماهمیت فعلی، آنان را در معرض جرایم شدیدتر در آینده قرار خواهد داد. اما در برخی جوامع که وجدان جمعی و انسجام اجتماعی ضعیفتر است افراد برای طرح و پیگیری شکایت صرفاً به محاسبه هزینه- فایده شخصی خود میپردازند و در صورت غلبه نفع شخصی اقدام به طرح دعوی میکنند. بهعنوان مثال تصور میکنند سرقت یک رادیو ضبط یک صد هزار تومانی ارزش صرف وقت و مراجعه به کلانتری یا دادسرا را ندارد و تصور میکنند که منطقی نیست که برای جبران خسارتی اندک زمان و هزینه زیادی را صرف کنند. دکتر غلامرضا محمدنسل جرمشناس و استاد دانشگاه برگرفته از روزنامه ایران (تاریخ انتشار ۱۳۹۴/۱۰/۲)